در اواخر دهه۸۰ میلادی هنگامی كه گورباچف در آخرین روزهای قدرت اتحاد جماهیرشوروی دستور بازگشت ۵۰۰هزار سرباز روس را از مرزهای اروپای غربی صادركرد، گمان همه بر این بود كه اروپا حداقل تا نیم قرن با هیچگونه خطری روبرو نخواهدبود.این «قاره قدیم» خسته از جنگهای طولانی و ۴۵سال جنگ سرد نیازمند آرامش بود اما فردای «۱۱سپتامبر» مشخص شد این بار تهدید علیه این قاره نه ازجانب روسیه بلكه ازجانب آمریكا (متحدقدیمی قاره) درحال شكل گرفتن است.خوشبین ترین ناظران نیز پس ازمشاهده وقایع ابتدای سال جاری درمورد عراق پی بردند كه این باراهداف آمریكا بسیار بزرگتر و فراگیرتر از قبل است تا آنجا كه بی شك توسعه مناطق تحت نفوذ آمریكا عرصه را بر قدرتهای اروپایی تنگ می كند.در ۲۰ روز نبرد عراق و آمریكا بیشترین مخالفتهای مردمی و دولتی نه ازجانب چین و روسیه و حتی اعراب، بلكه ازسوی مردم و دولتهای فرانسوی، آلمانی و ایتالیایی صورت گرفت.

۴۵سال تحت الحمایه آمریكا
جنگهای بسیار سهمگین و پرتلفات درنیمه اول قرن بیستم بویژه دربین كشورهای اروپایی سبب شد این قدرتها كه درزمان خود هركدام دارای میلیونها كیلومتر مربع مستعمرات بودند،در فردای پایان جنگ (مه۱۹۴۵) به اندازه ای درمقابل روسها احساس ضعف كنند كه در هرنوع پیمان دفاعی و استراتژی نظامی پایه اصلی را بر آمریكا بگذارند.
ارتش رعب آور ۱۵میلیون نفری استالین در سال ،۱۹۴۵ مرزهای لهستان، آلمان شرقی، بلغارستان، آلبانی، چكسلواكی، رومانی و مجارستان را درنوردیده و آماده بلعیدن آلمان غربی و یونان بود.
برای اروپای ضعیف راهی جز اتكا به آمریكا نبود. بسیاری از سران اروپایی در آن سالها پی بردند دوران ابرقدرتی اروپا به پایان رسیده و این آمریكا و شوروی هستند كه با برتری بی چون و چرا قدرتهای درجه اول دنیا خواهندبود.
فرانسه و انگلیس نیز تا سال ۱۹۵۶این مسأله را نمی پذیرفتند اما عدم پشتیبانی آمریكا از آن دو كشور در نبرد كانال سوئز و رهاكردن آنها درمقابل خروشچف به آنها فهماند پس از این نمی توانند بدون توافق برادر بزرگتر (آمریكا) حداقل درمناطق استراتژیك دنیا بازی جدیدی را شروع كنند.
در تمام سالهای دهه های ۵۰ ، ۶۰ ، ۷۰ و حتی ۸۰ میلادی تنها ۲كشور فرانسه و انگلیس به ساخت بمب اتم مبادرت كردند آن هم به میزان بسیارمحدود كه حتی یك درصد توان هسته ای شوروی نبود.
بنابراین ۳میلیون كیلومتر مربع خاك اروپا عملاً تنها به كمك موشكهای مینوت من، ساترن، پرشینگ و كروز آمریكایی حفاظت می شد.
آلمان (غربی) كه زمانی نه چندان دور به تنهایی خاك اروپایی شوروی را فتح كرده بود اكنون در هراس از به صدا درآمدن زنگ «جنگ جهانی سوم» و ورود ۵۰هزار تانك اروپای شرقی و شوروی بود.
اروپاییها بخوبی می دانستند بدون آمریكا هرگز قادر به مقاومت حتی یك ماهه در برابر بزرگترین نیروی زمینی تاریخ (ارتش سرخ) نخواهندبود.
گورباچف و فروپاشی اتحادجماهیرشوروی
گورباچف اولین رهبر اتحادیه جماهیرشوروی بود كه عقیده داشت دشمن اتحادجماهیرشوروی نه دنیای سرمایه داری بلكه مشكلات اقتصادی است.
اقدام او برای قطع پشتیبانی از دولتهای شرقی اروپا سبب بروز شكاف در بلوك شرق و نفوذ كشورهای مذكور به دامان غرب شد.

توسط: طبقه بندی: نظامی {موشك های بالستیك اسلحه ها}،