۱۳۸۸ فروردین ۲۷, پنجشنبه

خلاصه قسمت بیستم سریال افسانه جومونگ

قسمت 20 / بیست جومونگ

خواستگاری تسو از سوسانو ، قول ازدواج جومونگ به سوسانو ، آزاد شدن بویونگ

یونگ پو از اینکه لیاقت خودش رو پیش برادرش نشون داد ، خیلی خوشحاله و به توچی میگه که قصد دارم بعد از اینکه از شر جومونگ خلاص شدم ، با برادرم بجنگم و ولیعهد بشم . از اون طرف هم اویی رو صدا میزنه و بهش میگه که اگه به جاسوسیت واسه من ادامه بدی ، یه جایزه خوب پیش من داری .

http://www.jumong.ir/photos/3486141-jumong.ir-p20s1.jpg

جومونگ از پیش یانگ جونگ بر میگرده و میاد پیش شاه و میگه که یانگ جونگ رو تهدید کردم که اگه بر خلاف خواست شاه بویو عمل کنه ، به اونا حمله میکنیم ، شاه هم خیلی از این خبر خوشحال شد و جومونگ رو تحسین میکنه . شاهزاده تسو ، نارو ( محافظ شخصی خودش ) رو به کارگاه آهنگری میفرسته ، تا سر گوشی آب بده ، موسونگ که در حال حاضر نگهبان کارگاه آهنگری هستش ، نارو رو میبینه و بهش گیر میده که تو اینجا چیکار میکنی؟ نارو هم میگه که من محافظ تسو هستم و میذاره میره واسه خودش میره ، موسونگ هم این خبر رو به مو پال مو میرسونه

http://www.jumong.ir/photos/382563-jumong.ir-p20s2.jpg

بعد از تعطیل شدن کارگرهای آهنگری ، نارو دنبال دوک گو ( زیر دست موپال مو) میاد و اونو با خودش پیش تسو و یونگ پو میبره و اون هم لو میده که به تازگی یه شمشیر درست شده که مقاومتش بسیار بالاست و داریم روی اون کار میکنیم ، اما روش ساختش رو هنوز پیدا نکردیم . وزیر اعظم نامه ای به تسو مینویسه و ازش درخواست میکنه که مخفیانه به دیدار اون بیاد


http://www.jumong.ir/photos/2525299-jumong.ir-p20s3.jpg

جومونگ بعد از سفر ، پیش مامان یوها میاد و بهش میگه که من تسو رو در زوانتو ( شهری که یانگ جونگ فرماندار اون هستش ) دیدم ، یوها هم میگه که ظاهرا اینا با هم دوست هستند . بعدش یوها به جومونگ میگه که یومی یول و شاه میدونند که کمان دامول شکسته شده ، تو بیشتر مواظب خودت باش

http://www.jumong.ir/photos/9618687-jumong.ir-p20s4.jpg

طبق قراری که تسو و وزیر اعظم با هم گذاشتند ، تسو مخفیانه به دیدار وزیر اعظم میاد و وزیر اعظم در مورد شکسته شدن کمان دامول توسط جومونگ با تسو صحبت میکنه و اینو یه برگ برنده برای تسو میدونه ، اما ازش میخواد که فعلا کاری نکنه ، تا به موقع از این راه بهش آسیب برسونه، تسو هم قبول میکنه .

http://www.jumong.ir/photos/8859076-jumong.ir-p20s5.jpg

جومونگ به خونه ی یون تابال میره و سوسانو و یون تابال رو میبینه و باهاشون در مورد سفر به هیون تو صحبت میکنه، در همون جا هم ماری ، اویی ، هیوپ رو میبینه و اونها بهش میگن که توچی ، بویونگ رو به یک تاجر هان فروخته ، جومونگ هم با شنیدن این خبر به سرعت به خونه توچی میره و یقه ی توچی رو میگیره و بهش میگه که چرا بویونگ رو فروختی؟ توچی هم میگه که این حق منه که برده هامو بفروشم ، جومونگ هم میگه یه روزی از این کارت پشیمون میشی .

http://www.jumong.ir/photos/9646397-jumong.ir-p20s6.jpg

اویی که به مجبور و به خاطر بویونگ با توچی هم دست شده بود ، پیش توچی بر میگرده و میگه که من باید بویونگ رو ببینم ، توچی هم به هان دانگ میگه که اویی رو ببره تا بویونگ رو ببینه . خلاصه هان دانگ ، اویی رو به اون خونه ای میبره که بویونگ داخلش زندانی هست و اونا همدیگه رو میبینند .

http://www.jumong.ir/photos/3562445-jumong.ir-p20s7.jpg

جومونگ پیش اوته میاد و بهش میگه که تو همه بازرگان های هان رو میشناسی ، توچی ، بویونگ رو به یکی از این بازرگان ها فروخته ، اگه میشه ، واسم جستجو کن و بببین بویونگ به کی فروخته شده ، اوته همه قبول میکنه .

http://www.jumong.ir/photos/720162-jumong.ir-p20s8.jpg

مو پال مو به جومونگ میگه که نارو چند وقتی هستش که میاد به کارگاه آهنگری و جاسوسی میکنه ، اویی هم که در جمع گروه جومونگ بود ، بعد از تمام شدن جلسه ، پیش توچی و یونگ پو میاد و بهش میگه که نارو در حال جاسوسی از کارگاه آهن هستش و جومونگ هم برای پی بردن به راز شمشیرهای فولادی قصد داره که یه آهنگر از هان بیاره

http://www.jumong.ir/photos/220709-jumong.ir-p20s9.jpg

ملکه میاد پیش شاه گوم وا و زیر آب یو می یول رو میرنه و " ما او ریونگ " رو به عنوان جانشین یو می یول معرفی میکنه، شاه هم میگه باشه ، اگه دوست داری ، یومی یول رو برکنار کن . ملکه هم خیلی خوشحال میشه ، چون انتخاب " ما او ریونگ " میتونه به ولیعهد شدن تسو کمک کنه

http://www.jumong.ir/photos/8759949-jumong.ir-p20s10.jpg

خبر عوض کردن یومی یول توسط یکی از دوستاش بهش میرسه و یو می یول هم برای جلوگیری از این کار با یون تابال داخل قصر قرار میذاره .سوسانو هم همراه یون تابال به قصر یوی می یول میاد . یو می یول به یون تابال میگه که من بهت کمک میکنم تا به اهدافت برسی ، در عوض تو هم باید کمکم کنی تا شاه با من خوب بشه و منو عوض نکنند.سوسانو به یون تابال میگه که ما نباید خودمون رو درگیر این ماجرا کنیم ، اما یون تابال میگه اگه این کار رو انجام بدیم ، به نفعمونه

http://www.jumong.ir/photos/4443062-jumong.ir-p20s11.jpg

تا اینکه وقت خارج شدن از قصر ، تسو ، سوسانو و پدرش رو میبینه و ازشون میخواد که به اتاقش برند ، بعد در اونجا تسو از سوسانو خواستگاری میکنه ، یون تا بال هم میگه که مدتی به ما وقت بدید


http://www.jumong.ir/photos/2640985-jumong.ir-p20s12.jpg

سوسانو برای اینکه مطمئن بشه که جومونگ اونو میخواد یا نه ، شب به محل استراحت جومونگ میره و بهش میگه که تسو ازش خواستگاری کرده و میان دو راهی مونده ، جومونگ هم میگه که سرنوشت من اینه که تا آخر با تو باشم و از تو نگهداری کنم و با تو زندگی کنم

http://www.jumong.ir/photos/8699233-jumong.ir-p20s13.jpg

http://www.jumong.ir/photos/3286295-jumong.ir-p20s14.jpg

از اون طرف هم اوته واسه جومونگ خبر میادره که اصلا هیچ تاجری از هان ، بویونگ رو خریداری نکرده و توچی داره توطئه میچینه . جومونگ هم دستشونو میخونه و شبانه ، هان دانگ ( زیر دست توچی ) رو دنبال میکنه و یه جای خلوت گیرش میندازتش و میگیره میزنتش ، تا اینکه هان دانگ اقرار میکنه که بویونگ کجاست.جومونگ هم به محل زندانی شدن بویونگ میره و همه رو میکشه و بویونگ رو نجات میده.
وقتی اویی و ماری و هیوپ بر میگردند پیش جومونگ ، میبینند که بویونگ با جومونگ هستش ، خیلی خوشحال میشن و اویی میگه که من بهت خیانت کردم و همه چیز رو به یونگ پو گفتم ، جومونگ هم پیشش زانو میزنه و میگه از اینکه شما رو به زحمت انداختم عذر میخوام و خلاصه تصمیم میگیرند که با کمک اویی به تسو و یونگ پو اطلاعات غلط بدند


http://www.jumong.ir/photos/3040557-jumong.ir-p20s15.jpg

خلاصه قسمت بعد رو حتما ببینید ، چون سوسانو به تسو جواب میده ( آره یا نه ؟؟؟ ) یه مبارزه بسیار زیبا از سه برادر ( جومونگ و تسو و یونگ پو ) و درخشش جومونگ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر